بررسی مقاله: بررسی جامعه شناختی تداوم نسلی بنگاه های اقتصادی خانوادگی در ایران

موانع تداوم نسلی در کسب و کارهای خانوادگی

بررسی جامعه شناختی تداوم نسلی بنگاه های اقتصادی خانوادگی در ایران (مطالعه موردی بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط شهر تهران)

مقاله بررسی جامعه شناختی تداوم نسلی بنگاه های اقتصادی خانوادگی در ایران‌‌‌، مقاله ای است که در سال ۹۵ منتشر شده است. این مقاله توسط آقایان ستار محمدی تلوار- حسین بنی فاطمه و حمزه نوذری نگارش یافته است. این پژوهش در پی شناخت موانع جامعه شناختی تداوم نسلی است که این بنگاه هادر مسیر تداوم با آن مواجه می شوند. گروه هدف عبارت بوده است از ۲۵ بنگاه کوچک و متوسط خانوادگی شهر تهران که به صورت تصادفی انتخاب و در مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته حضور پیدا کرده اند و از دیدگاه آن ها به شناسایی موانع اصلی در تداوم نسلی پرداخته است. بر اساس یافته های این پژوهش بنگاه های خانوادگی با پنج عامل اساسی در تداوم نسلی خود روبرو هستند:

  1. موانع درون سازمانی
  2. عدم برندسازی خانوادگی
  3. هسته گرایی خانوادگی
  4. تفاوت های ارزشی – احساسی نسلی
  5. تفاوت های ساختاری – وضعیتی نسلی

مقدمه:

زمانی که این نوع کسب و کارها در دسته ای جداگانه مورد بررسی قرار می گیرند عامل جدا کننده آن ها از سایر گروه های کسب و کاری خانوادگی بودن آن هاست و زمانی که به اهمیت و جایگاه این نوع کسب و کارها در اقتصاد کشورها و سهم آن ها از موفقیت اقتصادهای پیشرو توجه می شود راهی برای ما نمی ماند تا به موضوع مهم خانواده و ابعاد آن و شناخت هر چه بیشتر آن متوجه شویم.نقش خانواده ها نه تنها در تامین نیروی انسانی برای تمامی کسب و کارها مورد توجه قرار می گیرد بلکه چگونگی و کیفیت عملکرد و حتی تداوم و ماندگاری کسب و کارهای خانوادگی متأثر از نقش خانواده است. حال که این کسب و کارهای خانوادگی تا این اندازه برای اقتصاد می تواند مفید و اثرگذار باشد پس باید به تداوم و ماندگاری آن ها نیز پرداخت و برای آن راهکاری پیدا کرد در غیر این صورت در نقطه ای ساختار شکست خورده و متوقف می شود. مثلا اگر برنامه ای برای تسهیم منافع و ارزش های ایجاد شده فی مابین نسل آینده به طرز منصفانه و نسبت به زحمات آن ها در توسعه کسب و کار خانوادگی فعلی نداشته باشیمُ قوانین ارثخود می تواند مانعی برای عدم تداوم نسلی باشد چرا که بر آن اساس باید سهم برابری برای پسران (مستقل از جایگاه آن ها در کسب و کار خانوادگی) در نظر گرفته شود.مساله تدام خانوادگی علاوه بر قوانین در بستره ای به نام فرهنگ و روابط خانواده و ساختار آن و … نیز به چالش کشیده می شود و اثرات مختلفی را بر عملکرد خانواده می گذارد. به عنوان مثال خانواده ایرانی به واسطه تغییرات اقتصادی شکل گرفته در آن، جنگ، روند رو به رشد شهرنشینی و تغییرات سریع تکنولوژی در جهان و انتقال آن به این کشور و …. تغییرات متفاوتی در سطوح مختلف در ارزش ها و دیدگاه ها، عرف و عادات خود را تجربه کرده است. تغییر جایگاه خانواده و تضعیف وابستگی و اعتماد به آن خود نیز می تواند یکی از چالش های جدی در این حوزه باشد. اگر کسب و کارهای خانوادگی را به نوعی تلاقی دو رکن متفاوت با ماهیت های مجزا بدانیم که یکی فعالیت های اقتصادی منفعت محور و دیگری فعالیت ها و ارتباطات خانوادگی غیر اقتصادی و عاطفی است، در این صورت حضور خانواده در هر قسمتی از این پیوستار می تواند اولویت های متفاوت در تصمیم گیری ها را به وجود آورده و در نهایت اتفاقات متنوعی را رقم زند.

از نظر نویسندگان سیر مطالعات در کسب و کارهای خانوادگی به دو رویکرد کارآیی محور و فرهنگی تقسیم می شوند. رویرکد کارایی محور در تبیین کسب و کارهای خانوادگی به نقاط قوت این کسب و کارها و جنبه های مثبت آن مانند اعتماد بین اعضا،سرمایه مالی، پایین بودن هزینه های سازمانی و … اشاره دارد و برعکس رویکرد فرهنگی به نظریاتی می پردازد که در مجموع اعتقاد دارند که سازمان کسب و کار خانوادگی لزوما با محیط اقتصادی انطباق مطلوب ندارد بلکه نتیجه یک سری هنجارهایی است که تا حدودی از پیش تعیین شده (و غیرقابل تغییر) هستند.هنجارها و ارزش های خانوادگی همچون: تبارگماری، میراث، هنجارهای ارث بری، خانواده گرایی و غیره.

به طور کلی موفقیت در کسب و کارهای خانوادگی فرآیندی است که هدفش اطمینان از رهبری شایسته در طی نسل های مختلف است. این فرآیند هم شامل مدیریت کسب و کار است و هم مالکیت آن. بنابراین تداوم نسلی عبارت است از موفقیت در انتقال مالکیت و مدیریت به نسل یا نسل های بعدی.

موانع درون سازمانی:

موانع درون سازمانی بیشتر به مشکلات ناشی از عملکرد مدیریت معطوف است به ویژه در جذب نیروی انسانی مورد نیاز. در این مورد می توان به نکات زیر به عنوان نمونه هایی از این نوع موانع اشاره داشت:

  • میزان تسری و تمرکز بر روی دو نکته خیلی مهم و کلیدی در انتخاب و انتصاب افراد در طول حیات یک کسب و کار خانوادگی، اعتماد و تعهد/ دلسوزی که به نوعی از نقاط کلیدی در شکل گیری یک کسب و کار خانوادگی است اگر بیش از حد مورد توجه قرار گیرد می تواند به تضعیف شایسته سالاری شده و موجبات تضاد در تخصص و نقش و نیز تخصص و تعهد شود
  • هر چند در این کسب و کارها مالکیت بسیار علاقمند است که کسب و کار را به نسل بعدی منتقل نماید اما با قاپم کردن آن به خودش موجبات شکست عمیق و سخت آن را پس از خود رقم می زند
  • اعضای معتمد و دلسوز در کنار اینکه به دلایل مختلف منتظر اعمال نظرهایشان در تصمیم گیری ها هستند، از سوی دیگر کمتر در آموزش و تربیت خود توجه دارند و کسب و کارهای خانوادگی نیز از این موضوع در مورد آن ها غافل است

عدم برندسازی خانوادگی:

عدم برندسازی خانوادگی و هویت محوری یکی دیگر از موانع تداوم نسلی است. اگر در یک خانواده میزان درآمد حاصله به عنوان ارزش محوری در نظر گرفته شود و میزان جایگاه اجتماعی از نظر اعضای خانواده ثروت آن کسب و کارخانوادگی باشد در آن صورت هویت کسب و کار و خانواده دو مقوله جدا از هم می شوند و در این صورت خانواده هویت خود را نه از کسب و کار بلکه از ماشین و محل سکونت و … دریافت می دارد و در این حالت هم نسل بعدی نگاهش به کسب و کار و میزان ارزش و تلاش برای حفظ آن تغییر می کند و هم نسل گذشته تعریف جدیدی از میراثی که برای نسل های بعدی می گذارد ارائه می نماید و خود کسب و کار به جای پول به نسل بعدی منتقل می شود.

هسته گرایی خانوادگی:

زمانی که روابط خانوادگی از درجه یک خارج و به درجه دو منتقل می شود چالش های جدیدی شکل می گیرد که به آن ها هسته گرایی خانوادگی می گویند، زیرا بیانگر محدود شدن دایره اعتماد و همبستگی فامیلی به خانواده هسته ای و اولیه است. در این حالت انسجام و همبستگی در خانواده درجه یک که خود محور و نقطه قوتی برای توسعه کسب و کار است با ورود اقوام درجه دوم مانند عروس و داماد و … به حواشی رفته و محاسباتی در روابط بین افراد وارد می شود که دیگر منجر به افزایش سینرژی در تیم ها و کسب و کار نشده و می تواند معکوس عمل نماید.

تفاوت های ارزشی – احساسی نسل ها:

بعد ارزشی احساسی بیشتر معطوف به تفاوت های ارزشی و احساسی بین نسل آتی و جاری است، سرعت تغییرات اجتماعی و تکنولوژیکی کنونی، تغییر در نظام های ارزشی و نگرشی نسل ها را سرعت بخشیده است و آنچه در نسل های گذشته بسیار با اهمیت بوده است در این نسل و نسل های بعدی رنگ و بویی ندارد.

تفاوت های ساختاری – وضعیتی نسل ها:

تغییر ساختار خانواده ها و علاقمندی به تک فرزندی و یا تعداد فرزندهای کمتر، می تواند یکی از عواملی باشد که احتمال تداوم نسل را دچار اشکال می کند، فاصله زیاد سنی بین دو نسل به همراه گزینه های شغلی متفاوت می تواند بسیار چالش برانگیز باشد.

جمع بندی و نظر شخصی:

این مقاله می تواند که برای مجموعه های مرتبط با کسب و کارهای خانوادگی بسیار مفید بوده و عوامل مختلفی را که در ذهن داریم دسته بندی و مرتب نماید اما ذکر یک نکته را خیلی مهم می دانم و آن این است که از آنجاییکه تمام موارد را مدیران کسب و کارهای خانوادگی و افراد نسل حاضر بیان کرده اند در برخی موارد اشکالات به نوعی در دیگران دیده شده است و حال آنکه بروز هر مانعی می تواند دو طرف داشته باشد و یکی از طرف ها (هر چند با اوزان مختلف) خود مالک و مدیر فعلی و نسل خاضر است. مثلا سیستم تربیت نسل آینده و افراد جانشین به نوعی در اختیار خانواده فعلی و حال حاضر است و اگر نتیجه ای ایجاد شده است که امروز ارزش ها منتقل نشده است شاید ناشی از عدم شناخت ویژگی ها و زبان نسل جدید توسط نسل قدیمی و عدم تدارک یک سیستم تربیتی اثربخش برای جانشینان است.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *